جامعه ایران وارد دوران پرتلاطمی از تحولات سیاسی شده است. دوران انقلابی. دورانی که مساله قدرت سیاسی در راس اعتراضات و کشمکشهای جامعه قرار میگیرد. دوران اعتراضات گسترده خیابانی٬ شورشها٬ قیامها و جنگ و جدال میان توده های میلیونی و رژیم حاکم بر سر سرنوشت و آینده قدرت سیاسی در جامعه. شعارها جایگاه و نقش ویژه ای در این دوره پرتلاطم ایفا میکنند. شعارها٬ فریادها٬ مشتهای گره کرده٬ راه پیمائیهای خیابانی بیان خواستها و مطالبات متفاوت در جامعه هستند .
شعار فشرده٬ چکیده٬ و خلاصه سیاست و مطالبات در هر جامعه ای است. از این دریچه نیز میتوان نگاهی به جدال همیشگی جنبشهای اجتماعی در جامعه انداخت. شعارها بازتاب حضور و تقابل گرایشات جنبشهای اصلی اجتماعی در جامعه اند . در این یادداشت نگاهی به شعارهای مطرح شده در اعتراضات خیابانی٬ به شعارهای سه جنبش کمونیسم کارگری٬ جنبش ناسیونالیسم پروغربی و جنبش ملی – اسلامی و همچنین به فاکتورهای اصلی در یک بررسی عمیق می اندازیم .
شعارها و جنبش های اجتماعی
برخی از شعارهایی که بنوعی بیانگر نفوذ آراء و عقاید جنبش کمونیسم کارگری و چپ که در تظاهرات بیان شده اند٬ به قرار زیرند :
"ترور٬ شکنجه اعدام٬ این است دین اسلام"٬ "آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه٬ آخوند بالای منبر هیچوقت آدم نمیشه"٬ رژیم جهل و جنون٬ سرنگون سرنگون"٬ "ما زن و مرد جنگیم٬ بجنگ با بجنگیم"٬ "مرگ بر دیکتاتور"٬ "آزادی کامل برای افکار٬ نه يک عده٬ تمام اقشار"٬ "آزادی اندیشه با دیکتاتور نمیشه"٬ "خامنه ای به پا شد٬ قاتل جان ما شد٬ با جنبش من و تو٬ تاج و عباش هوا شد"٬ "حمله به اموال عمومی که بدست ما نيست٬ يابو و باتوم و مسلسل که تو دست ما نيست"٬ "بنده رهبر نمی خوام٬ امام آخر نمیخوام"٬ "نه جنتی، نه احمدی٬ لعنت به بیت رهبری"٬ "آزادی، عدالت، این است شعار ملت"٬ مرگ بر خامنه ای٬ مرگ بر احمدی نژاد"٬ "ایران جنایت می کند، اروپا حمایت می کند"٬ "نه روسری، نه توسری، مملکت دوست پسری"٬ "کارگر نفت ما، رهبر سر سخت ما"٬ "عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز٬ درآمد نفت ما، زیر عبا است امروز"٬ "نه شاه میخواهیم٬ نه رهبر"٬ "زندانی سیاسی آزاد باید گردد"٬ "شکنجه تجاوز دیگر اثر ندارد"٬ "دولت ما سرکوب گره٬ از اسراییل هم بدتره"٬ "ایران شده فلسطین٬ مردم چرا نشستین"٬ "این جنبش مردم است٬ نه جنبش آمریکا"٬ "جمهوری اسلامی این آخرین پیام است٬ ملت انقلابی٬ آماده قیام است"٬ "اتحاد٬ اتحاد٬ ضرورت انقلاب"٬ "برانداز، برانداز، شعار ملت ماست"٬ "آزادی، آزادی، فرياد ملت ماست"٬ و "همبستگی، اتحاد، برای سرنگونی ".
برخی از این شعارها ویژه جنبش کمونیسم کارگری علی العموم نیستند٬ در مرکز تلاقی و فصل مشترک جنبشهای اعتراضی قرار دارند. در بررسی ویژگی های این شعارها باید به سرنگونی طلبی٬ آزادیخواهی٬ برابری طلبی٬ ضدیت با حکومت مذهبی و اسلامی٬ و رادیکالیسم اشاره کرد. هر چند که این جنبش هنوز نتوانسته است بخش اعظم و عمده شعارها و مطالبات خود را بطور روشن و همه جانبه ای بیان و مطرح کند٬ اما قادر شده است عصاره اعتراض خود را با توجه به توازن قوای سیاسی بیان کند .
برخی شعارهایی که نشاندهنده حضور و تحرک جریانات ناسیونالیستی پرو غربی در این اعتراضات هستند عبارتند از: "استقلال٬ آزادی٬ جمهوری ایرانی"٬ "نه غزه٬ نه لبنان٬ جانم فدای ایران"٬ "دلیر بی باک منم٬ مالک این خاک منم"٬ "نسل ما آریا٬ دین از سیاست جدا"٬ و "ایرانی با غیرت٬ ذلت نمی پذیرد". در این شعارها "ملت"٬ "خاک"٬ "ایران" با بار و تاکید بسیار بیانگر تمایلات ناسیونالیستی در این اعتراضات است. ناسیونالیسم٬ نژاد٬ ملت و تقسیم بندی دستگاه مذهب به خوب و بد از ویژگی ها و تاکیدات این جنبش ارتجاعی است .
شعارهای جنبش سبز و جریانات ملی - اسلامی متعددند. شعارهایی که اساسا نقدی به کلیت نظام جمهوری اسلامی ندارد٬ حافظ بنیادهای رژیم اسلامی اند. شعارهایی که مذهبی و اسلامی اند. شعارهایی که بیانگر جدال جناحی و نه جدال مردم علیه کلیت رژیم اسلامی است٬ شعارهایی که میکوشند رهبری جنبش ارتجاعی سبزها را بر اعتراضات مردم تامین کنند . جدال میان این جنبشها همیشگی است. گسترده تر خواهد شد. شدت خواهد گرفت. بیان این واقعیت سیاسی است که گرایشات متفاوت اجتماعی رهبری سیاسی واحدی را بر خلاف تحولات ۵۷ نخواهند پذیرفت. این جریانات در حین مقابله با رژیم اسلامی در عین حال اهداف عمومی و سیاسی خود را دنبال میکنند. اهدافی که انعکاس کشمکش طبقات و جنبشهای متصاد اجتماعی است .
توازن قوای سیاسی
در بررسی شعارها باید به فاکتورهای دیگری علاوه بر نقش و کشمکش جنبشهای اصلی اجتماعی در جامعه اشاره کرد. توازن قوای سیاسی باید در محور هر ارزیابی سیاسی ای قرار داده شود. اما توازن قوای سیاسی یک فاکتور در حال تغییر است. جامعه دستخوش یک تغییر و تحول عظیم است. همه چیز در حال تغییر و تحول است. نقش و موقعیت جنبشهای اجتماعی٬ تناسب قوای سیاسی میان مردم و رژیم اسلامی٬ همه و همه در حال تغییر و خود موضوع تغییر است. نتیجتا هر ارزیابی ای که بکوشد موقعیت فعلی و کنونی نیروها و توازن قوای سیاسی در جامعه را مبنای واقعیت وجودی گرایشات و تحولات سیاسی قرار دهد٬ همواره به نتایج غیر قابل پیش بینی و نادرستی منتج خواهد شد. جامعه در حال تغییر روند و سیر و قانونمندی متفاوتی از آنچه تا کنون دستخوش آن بوده است٬ خواهد داشت. بر خلاف تصورات باطل و سنتی گذشته چراغ راه آینده نیست. آینده جامعه را نمیتوان از موقعیت جریانات ملی - اسلامی٬ جریان سبز و موقعیت کنونی آنها بیرون کشید. مناظر سیاسی بسرعت در حال تغییر و تحول اند. آیا چند ماه پیش تصور اینکه شعار مرگ بر خامنه ای در ابعاد دهها و صدها هزار در خیابانهای اصلی شهرها فریاد زده شود٬ کار آسانی بود؟ برای پی بردن به حقایق ژرف سیاسی باید به اعماق جامعه نگاهی انداخت. در زیر پوسته سیاسی جامعه. اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی و کارگر و کمونیسم یک نیروی اساسی و در حال عروج و بالنده جامعه است که در سیاست و مبارزه طبقاتی و اجتماعی نمایندگی و بیان میشود. هر درجه تغییر توازن قوای سیاسی نقش واقعی و جایگاه این جنبش را برجسته تر و واقعی٬ آنطور که هست بیان خواهد کرد. و متناظر با این تغییر و تحولات شعارها و مطالبات جنبش کمونیسم کارگری نیز با روشنی و شفافیت خاص خود بیان خواهد شد. "آزادی٬ برابری٬ حکومت کارگری"٬ "آزادی٬ برابری٬ رفاه" در محور این شعارها قرار دارد .
آزادی٬ برابری٬ رفاه
جامعه صحنه جدال گرایشات متفاوت سیاسی است. کشمکش طبقاتی٬ جدال میان جنبشهای اجتماعی یک موضوع همیشگی تحولات در طول تاریخ است. وقفه ناپذیر و تعطیل ناپذیر است. اما کدامیک از جنبشهای اجتماعی در این مقطع تاریخی بیان واقعی مطالبات توده های وسیع مردم زحمتکش هستند؟ چه شعارها و مطالباتی بیانگر خواستهای وسیع توده های مردم اند؟ معیارها و شاخصهای ارزیابی کدامند؟
واقعیت این است که تصویر همگان از تحولات سیاسی٬ زندگی و جامعه مطلوب و ایده آل یکسان نیست. اما در طول تاریخ مطالبات و خواستهایی بعنوان شاخص سعادت و خوشبختی انسانها در اذهان جامعه حک شده است. در راس این مطالبات آزادی٬ برابری و رفاه قرار دارند. مطالباتی که بیان فشرده و جوهر مطالبات توده های وسیع مردم زحمتکش است. و این ایده آلها دقیقا بنیانهای مادی و معنوی اردوی کمونیسم کارگری را شکل میدهند. امروز اردوی کمونیسم کارگری تنها صف آزادیخواهی بی قید و شرط٬ برابری طلبی عمیق٬ و رفاه و سعادت همگان است. پرچم آزادی زن در دست این جنبش است. پرچم رهایی طبقاتی در دست این جنبش است. پرچم خلاصی فرهنگی در دست این جنبش است .
نتیجتا یک همخوانی و تطابق عمیق و پایه ای میان خواست و امیال تاریخی توده مردم و چهارچوبهای سیاسی و فکری و مطالباتی این جنبش قرار دارد. و هرچه که توازن قوای سیاسی به نفع مردم تغییر میکند٬ این مطالبات امکان گسترده تر و عمومی تر برای طرح و بروز پیدا میکنند. اما این خوانایی به معنای قرار گرفتن اتوماتیک جنبش کمونیسم کارگری در راس مطالبات توده های مردم در هر برهه زمانی نیست. تاریخ مملو از مقاطعی است که جریانات ارتجاعی و نمایندگان سیاسی طبقات حاکم توانسته اند٬ خواستها و پرچم خود را بر اعتراض و مطالبات مردم حقنه کنند. توانسته اند کمونیسم کارگری را حاشیه ای کنند. برای قرار گرفتن کمونیسم کارگری در راس اعتراضات توده های مردم باید بسیج کرد٬ باید سازمان داد٬ باید متشکل و متحد کرد. کمبودها متعددند٬ رژیم اسلامی با تمام امکاناتش در اساس در صدد نابودی این جنبش و فعالینش است. امکانات محدود است. منابع مالی جنبش ما محدود است. نفوذ سنتها و گرایشات طبقات دیگر مساله حیاتی و فلج کننده است. فائق آمدن بر این نقاط ضعف یک وظیفه جنبش ما است. به میدان آمدن طبقه کارگر در صفوف مستقل خود ورق را کاملا خواهد برگرداند .
تبدیل "نه" کمونیسم کارگری به "نه" مردم بپاخواسته یک کلید قرار گرفتن در راس جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم است. دوران تبدیل شدن اعتراضات کارگر و مردم زحمتکش به سکویی برای پیشروی جریانات راست و بورژوایی مدتهاست که به پایان رسیده است. سرنگونی رژیم اسلامی میتواند و باید با پیروزی آزادی و برابری و رفاه همراه و همزمان باشد.*